با ترور حاجقاسم میلیونها حاجقاسم به وجود آمد
- شناسه خبر: 4589
- تاریخ و زمان ارسال: 28 دی 1402 ساعت 12:41
- بازدید : 129
- نویسنده: کرمان 1400
به گزارش سرویس سیاسی کرمان۱۴۰۰؛ سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی با خصوصیات اخلاقی که داشت توانست جهان را دگرگون کند؛ این روزها حاج قاسم با این که در بین ما نیست، تبدیل به یک مکتب شده و روز به روز به دوستداران و ادامهدهندگان راهش افزوده میشود.
با این وجود هر چه او را به جامعه و خصوصا نسل جوان معرفی کنیم باز هم کم است، آنها باید به شناختی از حاج قاسم برسند که سردار را الگوی خود در زندگی قرار دهند و چه کسی بهتر از همرزمان سردار که از نزدیک او را دیده و با او نشست و برخاست داشتهاند، میتواند خصوصیاتش را برای ما بازگو کند؟
سردار سلیمانی در طول دوران زندگی خود در میدانهای نبرد متعددی حضور داشت و با افراد بسیاری همرزم بود؛ این بار با یکی از همرزمانش در دوران دفاع مقدس همصحبت شدیم تا خصوصیات حاج قاسم را از زبان او بشنویم.
همرزمی که پای صحبتش نشستیم اسماعیل رشیدی است و آنچه در ادامه میخوانید، گفتگوی ما با اسماعیل رشیدی است.
_ خودتان را معرفی کنید.
بنده اسماعیل رشیدی بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستم.
_ چه شد که شما به فکر رفتن به جبهه جنگ افتادید و از روزهای اعزام به جبهه و انگیزه حضورتان بگویید؟
بنده در سال ۱۳۶۱ بعد از عملیات رمضان بود که تصمیم گرفتم به جبهههای حق علیه باطل بروم، زیرا امام عزیزمان فرمودند که هرکس توانایی به جبهه رفتن را دارد، واجب است که به جبهه برود، بنده هم به ندای امام عزیزمان لبیک گفتم و عازم جبهه شدم.
با عضویت بسیجی به جبهه رفتم و مدت سه ماه در جبهه ماندم؛ در گردان رزمی خدمت کردم و پس از سه ماه که ماموریتم تمام شد تسویه کردم و به کرمان برگشتم.
_ بفرمایید که آغاز آشنایی شما و حاج قاسم چگونه و در کجا بود؟
آشنایی بنده با حاج قاسم از همان زمانی بود که برای جبهه رفتن، اقدام کردم و گفتند که ایشان حاجقاسم و فرمانده لشکر است؛ در مراسماتی که لشکر داشت، در نمازهای جماعت و صبحگاهها در آنجا حاجی را دیدم و شناختم.
بعد از برگشتنم به کرمان و بعد از اینکه دوسه ماهی گذشت، به گزینش سپاه رفتم برای عضویت سپاه ثبتنام کردم، بعد از مراحل گزینش و قبول شدن در سپاه اوایل سال ۶۲ به آموزش اعزام شدم؛ مدت ۶ ماه آموزش سپاه را در پادگان بهشتی گذراندم و بعد از آن مجددا به جبهه اعزام شدم؛ وقتی تقسیم شدیم، به گردان ۴۲۰ رفتم آن وقت آشنایی من با حاجقاسم روز به روز بیشتر شد.
_ از نظر شما خصوصیات بارز حاج قاسم که او را عزت بخشید و به این مقام رساند چه بود؟
به نظر من آن چیزی که حاج قاسم را حاجقاسم کرد، ایمان به خدا، مردمداری، اخلاص، اعتقاد قلبی و دلی به ولایت فقیه، و اطاعت بدون چرا از امامین انقلاب، امام خمینی(ره) و حضرت آیتالله خامنهای بود و اینطور بین مردم و ملتها عزیز شد و روز به روز عزیزتر و پیروان بیشتری پیدا کرد و مکتب حاجقاسم زندهتر شد و پا برجاست.
_ بهترین خاطره ای که از ایشان در ذهنتان مانده را تعریف کنید.
خاطرات زیادی از حاج قاسم عزیز دارم؛ اولین خاطرهای که از حاج قاسم دارم، این بود که قبل از عملیات بدر در سال ۶۳ بود که گردانهای لشکر در منطقه جفیر و آماده بودیم برای عملیات، روز قبل از عملیات فرماندهان گردانها تا رده فرمانده دسته میبایست به سنگر حاجقاسم بروند و از روی کالک و نقشه توجیه شوند؛ بنده هم آن زمان فرمانده دسته در گردان ۴۲۰ بودم وقتی که میرفتم به سنگر حاجی همزمان هواپیماهای عراقی آمده بودند و بالای سرما چرخ میزدند بنده ناخودآگاه چشمم به هواپیما افتاد، تماشا میکردم که چه میخواهند بکنند؛ حاجی که در چند قدمی من بود دست من را کشید و گفت: بیا برو داخل سنگر چرا اینجا ایستادی و چه نگاه میکنی؟ نمیگویی همین الان بمبها را روی سرت بریزند؟ خلاصه مرا کشید و فرستاد داخل سنگر از همانجا فهمیدم چقدر به نیروها اهمیت میدهد و هوای نیروهایش را دارد.
_ واکنش شما بعد از شنیدن خبر شهادت سردار چه بود؟
من هم مثل دیگر مردم وقتی نماز صبحم را خواندم با خبر شدم؛ همسایهام تماس گرفت و گفت زیرنویس تلویزیون نوشته که حاج قاسم را ترور کردهاند؛ در فرودگاه بغداد ایشان را به شهادت رساندند.
وقتی تلویزیون را روشن کردم دیدم بله، نوشت که حاجقاسم به همراه شهید ابومهدی المهندس و چندین نفر از همراهان را به شهادت رساندهاند؛ خیلی از این مصیبت و حادثه نگران شدم؛ شاید برای بهترین عزیزانم در این حد ناراحت نشده بودم؛ بعد همه شروع به گریه و زاری کردیم از بس که حاجی برایمان عزیز بود و چنین انتظاری نداشتیم که ناخودآگاه همچین اتفاقی بیافتد، به هرحال چندین روز از خود بیخود و حالمان دست خودمان نبود؛ حتی برای پدر و مادرم و برای عزیزانی که از دست داده بودم به این اندازه ناراحت نشده بودم.
تا اینکه مراسم حاجی در شهرها برگزار شد، کرمان هم که آمد ما هم در مراسمات شرکت میکردیم و تا جایی که کاری از دستمان بر میآمد برای امنیت و تشییع حاجی خدمت کردیم.
_ بزرگترین درسی که از ایشان گرفتید چه بوده؟
بزرگترین درسی که من از حاج قاسم عزیز گرفتم، شجاعت، شهامت و مردانگی در همه زمینهها، در کمک کردن به مردم و در دفاع از اسلام و پشتیبانی از ولایت فقیه بود.
حاج قاسم همیشه در سخنرانیهاش صحبت از ولایت فقیه و حفظ نظام جمهوری اسلامی میکردند و سفارش میکردند که پشتیبان ولایت فقیه باشید و میگفتند که همه روحانیت شیعه و سنی در ایران و عراق و کشورهای خلیج فارس و سوریه و لبنان و همه جا را میشناسم مردی به بزرگی آقا تا به حال ندیدم.
همیشه این سفارش را میکردند که حفظ نظام جمهوری اسلامی و حفظ ولایت فقیه در ایران از واجبات است؛ قدر بدانید و پشتیبان ولایت فقیه باشید.
_ یک جمله از وصیتها یا سخنان ایشان که در ذهنتان ماندگار شده را برایمان بازگو کنید.
جمله مهمی که از ایشان در ذهن مانده و همیشه جلوی چشم و گوش هست این بود که کسی شهید میشود که اول شهید باشد؛ یعنی رفتار، کردار و عملش مثل شهید باشد.
قبل از شهادت شهید باشد یعنی کارهایی که شهدا انجام دادند، انجام دهد تا شهید شود.
_ دشمنان ایران و اسلام خیال کردند با شهادت حاج قاسم موانع آنها برداشته میشود به نظر شما این امر تا چه حد تحقق یافت؟
دشمنان اسلام و انقلاب و ایران خیال کردند که با ترور شهید حاج قاسم و به شهادت رساندن ایشان به اهداف کور خود برسند، اما دیدند که با شهادت حاج قاسم برعکس و هر ایرانی خودش یک حاج قاسم شد؛ میلیونها حاجقاسم و مکتبی به نام مکتب حاجقاسم به وجود آمد و همه مسلمانان ایران و جهان هر کدام یک حاجقاسم شدند و بیش از پیش راه حاج قاسم را ادامه میدهند و همیشه به فکر انقلاب و اسلام هستند.
_ سخن پایانی اگر دارید بفرمایید.
امروز از هر کسی سوال کنید میگوید که ما خود یک حاج قاسم هستیم و همه راه حاجقاسم را ادامه میدهیم، انشاءالله ما هم ادامه دهنده راه حاج قاسم باشیم و عاقبت ما هم مثل حاج قاسم شهادت باشد.
گفتگوی ما با همرزم حاجقاسم در اینجا پایان یافت؛ امیدواریم در این نوشته توانسته باشیم گوشهای از هزاران خصوصیت نیکویی که حاجقاسم داشت را به گوشتان برسانیم و قدمی هرچند کوچک در معرفی او برداریم.
انتهای خبر/ کارگرزاده