حفظ طبیعت، حفظ زندگی
- شناسه خبر: 6867
- تاریخ و زمان ارسال: 13 فروردین 1404 ساعت 12:12
- بازدید : 28
- نویسنده: کرمان 1400

به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری کرمان۱۴۰۰؛ در انتهای نوروز، در دل بهار نوپا، روزی از راه میرسد که نامش ساده است و معنایش ژرف؛ روز طبیعت.
سیزدهمین روز فروردین، روزی که آسمان، زمین و انسانها در یک همنوازی بیتکرار، جشن میگیرند.
در روز طبیعت، حتی سادهترین نشانهها، درسی بزرگ در دل دارند، سنگی که زیر پایت آرام و خاموش آرمیده است، به تو صبوری را؛ درختی که شاخههایش را بیدریغ بر آسمان گشوده است، درس بخشندگی را، و آبی که بیوقفه جاریست، معنای گذر و پذیرش را میآموزد.
اگر انسان دل به طبیعت بسپارد، از او خواهد آموخت که زندگی، چیزی جز پذیرش تغییر و دوست داشتن لحظه اکنون نیست.
اما هر قدمی که در دل طبیعت برمیداریم، اثری از ما به جا میگذارد، این ردپاها گاهی به شکل خندههایی در زیر آسمان صاف میمانند، گاهی به شکل زبالههایی فراموششده در گوشه علفزار؛ روز طبیعت، روزیست برای لذت بردن، اما لذتی که مرزهای احترام را نشکند، بگذار طبیعت پس از رفتن ما، همانگونه باشد که پیش از آمدن ما بوده؛ بینقاب، بیزخم، بیدرد.
اگر امروز، در سایه درختی خستگی در میکنی، فراموش نکن، این درخت سالها ایستاده تا تو امروز بتوانی لحظهای آرام بگیری، شکستن شاخهای کوچک، شاید در نظر تو چیزی نباشد، اما در چشم طبیعت، زخمیست که شاید سالها طول بکشد تا درمان شود.
درختان فریاد نمیزنند وقتی شاخههایشان شکسته میشود، رودخانه اعتراض نمیکند وقتی زبالهای در دلش انداخته میشود، خاک لب به شکایت باز نمیکند وقتی با آتش و دود آلودهاش میکنند؛ اما سکوت طبیعت، نشانه رضایت نیست.
در روز طبیعت، تنها وظیفهمان لذت بردن نیست؛ مهمتر از آن، یاد گرفتن شنیدن این سکوت است، فهمیدن این حقیقت که هر رفتار ما، بر بال پرندهای، بر برگ درختی و بر جریان آب، تأثیر میگذارد.
شاید ساده به نظر برسد: یک بطری پلاستیکی که کنار رود رها میشود، یک تکه نایلون که میان چمنها جا خوش میکند، یا زغالهای نیمسوختهای که زیر درختی باقی میماند اما همین چیزهای کوچک، خراشهایی عمیق بر چهره طبیعتاند؛ خراشهایی که گاه سالها زمان میبرد تا بهبود یابند، اگر اصلاً درمانی برایشان باشد.
در روز طبیعت، هر انسانی باید ردپای خود را از طبیعت پاک کند همانطور که هیچکس دوست ندارد مهمانش، خانه را بههم ریخته ترک کند.
اگر در روز طبیعت، شاخهای را بیدلیل نشکنیم، آتشی بیجهت روشن نکنیم، زبالهای رها نکنیم و سبزههای نوروز را با مهربانی به خاک بسپاریم، در واقع به خودمان لطف کردهایم؛ چون این زمین، خانهایست که همگی در آن زندگی میکنیم؛ تخریب طبیعت، مرزی نمیشناسد و دود آن دیر یا زود به چشم همه خواهد رفت.
روز طبیعت فرصتیست برای تمرین این درک ساده: طبیعت دوست ماست، نه ابزار سرگرمی کوتاهمدت.
در پایان روز طبیعت، وقتی غروب آرام آرام پرده بر چهره دشت و درخت میکشد، خوب است که از خود بپرسیم: آیا من، مهمانی خوب برای این زمین بودم؟ آیا رد پایم، باری بر دوش طبیعت نگذاشت؟
زیبایی این روز، نه فقط در نشستن زیر سایه درخت یا در نوشیدن چای ذغالی در دل صحراست، بلکه در آموختن درسی است که طبیعت هر سال بیمنت و بیکلام برای ما تکرار میکند: حفظ من، حفظ زندگی توست.
انتهای خبر/ کارگرزاده